بوی شهر مدینه را حس کن
این دو آیینه ی سخا هستند
!مثل من بغض کرده ای ، آری
یادگاران مجتبی هستند
مثل پروانه گرد ارباب اند
نور چشمان ِزینب کبری
داغ فرزند كربلا سخت است
رحم كن جان ِ زینب کبری
...از فرات خودت بگو قدری
ساقی این خیام عباس است
آب سردی به مشک او برسان
او به قولی که داده حساس است
کربلا ، زینب است این بانو
عزتش را مگر نمی بیینی؟
هی نگو دشت از چه می لرزد؟
هیبتش را مگر نمی بینی ؟
داغدار قبیله آمده است
اشک و خون دارد او به دیده هنوز
کربلا زود سربه زیر انداز
سایه اش را کسی ندیده هنوز
راستی این سه ساله ی شیرین
میوه ی قلب حضرت آقاست
!چادرش را اگر کسی نبرد
پرچم انقلاب عاشوراست
چیست آن چاله ی عمیق آنجا ؟
دلم آشوب شد، منای حسین
خارهای تو دردسر ساز است
نونهال اند بچه های حسین
گریه های علی که یادت هست
جنگ صفین ماجرا رو شد
صحبت از تشنگی وسط آمد
حرف تیغ وگلو وگیسو شد
کاش این چاله را نمی دیدم
بیشتر می خورد که گودال است
پی ِ گنجی عظیم کنده شده
عشق کوفی، طلا و خلخال است
کاش این چاله را نمی دیدم
دل من شور می زند انگار
کمی آهسته؛ این صدا ازچیست؟
دشنه ای زور می زند انگار
نظرات شما عزیزان: